نصیب من بی قرار
۱۴ تیر ۱۳۹۵
اگر که پیچ و خم روزگار بگذارد / اگر که سختی این انتظار بگذارد
هنوز هست سری تا که دست هایش را / به دست خاک قدم های یار بگذارد
خدایا نصیب من بی قرار چشمی کن / که روی خویش به پای نگار بگذارد
مرا به حکم دل امکان ندارد این خورشید / میان ظلمت شب های تار بگذارد
به من نمی رسد آن غمزه ای که وقتش را / کنار یک دل شب زنده دار بگذارد
اگر که خلق رهایم کنند حرفی نیست / مرا خدا نکند او کنار بگذارد
برای گریه به دست بریده سقّا / میان مجلس روضه قرار بگذارد
خدا کند که بیاید اگر چه بعد از ما / برای فاطمه سنگ مزار بگذارد
{محمدعلی بیابانی}
- ۱ نظر
- ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۵