آقای مجازی

السلام ای دلبر صحرا نشین

آقای مجازی

السلام ای دلبر صحرا نشین

آقای مجازی

تمام راه ظهــــور تو با گنه بســـتم
دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم

کسی به فکر شما نیست راست می گویم
دعا برای تو بازیســــت راست می گـــــویم

اگرچه شهر برای شما چراغان است
برای کشتن تو نیزه هم فراوان است

(سیدامیرحسین میرحسینی)

بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

نصیب من بی قرار

۱۴ تیر ۱۳۹۵

اگر که پیچ و خم روزگار بگذارد / اگر که سختی این انتظار بگذارد

هنوز هست سری تا که دست هایش را / به دست خاک قدم های یار بگذارد

خدایا نصیب من بی قرار چشمی کن / که روی خویش به پای نگار بگذارد

مرا به حکم دل امکان ندارد این خورشید / میان ظلمت شب های تار بگذارد

به من نمی رسد آن غمزه ای که وقتش را / کنار یک دل شب زنده دار بگذارد

اگر که خلق رهایم کنند حرفی نیست / مرا خدا نکند او کنار بگذارد

برای گریه به دست بریده سقّا / میان مجلس روضه قرار بگذارد

خدا کند که بیاید اگر چه بعد از ما / برای فاطمه سنگ مزار بگذارد

{محمدعلی بیابانی}

  • آقای مجازی