روز قدس هم گذشت
روز قدس هم گذشت و عجب گذشتنی. جمعیت نسبتاً خوبی توی شهر ما با اینکه خیلی گرم بود اومده بودن. اینکه میگم خیلی گرم شاید بعضی هاتون درست عمق فاجعه رو نفهمید. من که یه مردِ جوونِ پوست کلفتم امروز از شدت تشنگی میخواستم بشینم فقط داد بزنم {آخه گریه یکم برای مردا زشته}. حالا فکرش رو بکنید خانمی که سر تا پا پوشیده هست یا بچه تر ها یا پیرزن و پیره مرد ها چی کشیدن. من هر چی گشتم و فکر کردم نتونستم بفهمم چرا باید راهپیمایی سر ظهر که از شدت گرما مغزت می خواد بخار شه باید انجام بشه؟ نمیشه یک ساعت مونده به غروب یا ... که هوا خنک تر هست انجام بشه؟ والا بخدا با زبون روزه برای بعضی ها خیلی سخته. راستی یکی بود اوایل راه نزدیک من که نمیدونم چرا اصرار داشت وقتی همه دارن میگن مرگ بر اسرائیل، اون بگه مرگ بر آمریکا اگر دلیل اینم فهمیدید لطفا بهم بگید.
ما که مهم نیستیم خدایا تو نذار اون آقا تشنگی بکشه